یادداشت‌های یک طلبه گمنام

نوشته‌هایی درباره آن چه که هدف از خلقت ماست

یادداشت‌های یک طلبه گمنام

نوشته‌هایی درباره آن چه که هدف از خلقت ماست

بیاخواهرمن روبگیر...

شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۵۸ ب.ظ

◀ کی گفته شهدا اهل شوخی و خنده نبودن??? 👇👇👇

1_ اومده بود مرخصی بگیره ، یه نگاهی بهش کرد ، گفت : " میخوای بری ازدواج کنی ؟ "

گفت :

" بله میخوام برم خواستگاری "

- خب بیا خواهر منو بگیر !

گفت :

" جدی میگی آقا مهدی " - به خانوادت بگو برن ببینن اگر پسندیدن بیا مرخصی بگیر برو !

اون بنده خدا هم خوشحال دویده بود مخابرات تماس گرفته بود !

به خانوادش گفته بود :

" فرمانده ی لشکرمون گفته بیا خواهر منو بگیر ، زود برید خواستگاریش خبرشو به من بدید ! بچه های مخابرات مرده بودن از خنده!

پرسیده بود :

" چرا میخندید؟ خودش گفت بیا خواستگاری خواهر من ! "

گفته بودن :

" بنده خدا آقا مهدی سه تا خواهر داره، دوتاشون ازدواج کردن ، یکیشونم یکی دوماهشه !! "😄😄

شهید مهدی زین الدین

  • طلبه گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی