گفتگوی زیبای کعبه و کربلا
گفتگوی بسیار زیبای کعبه با کربلا:
گفت با کرب و بلا ،کعبه من از تو برترم*
تو بیابانیّ و من بیت خدای اکبرم*
کربلا در پاسخش گفتا اگر تو خانه ای*
من همه خون خدا می جوشد از بام و درم*
کعبه گفتا مرد و زن بر گرد من آرد طواف*
من مَطاف مسلمین از کِهتر و از مِهترم*
کربلا گفتا چه گویی هر شب آدینه من*
میزبان انبیا از اوّلین تا آخرم*
کعبه گفتا انبیا بر گرد من گردیده اند*
تو کجا و من کجا تو دیگری من دیگرم*
کربلا گفتا که روح انبیا را کعبه ای است*
آن منم، زیرا مزار زاده ی پیغمبرم*
کعبه گفتا مرتضی در من به دنیا آمده*
این شرافت بس، که من خود زادگاه حیدرم*
کربلا گفتا علی بوده سه شب مهمان تو*
من حسینش را گرفتم تا قیامت در برم*
کعبه گفتا من صفا و مروه دارم در کنار*
وصف اسماعیل باشد خاطرات هاجرم*
کربلا گفتا منم در خیمه گاه و قتلگاه*
سعیِ هفتاد و دو ثارالله را یاد آورم*,
کعبه گفتا چاه زمزم را کنار من ببین*
سالها و قرن ها جوشد زدامان کوثرم*
کربلا گفتا که زمزم را چه با خون حسین*
زمزم تو آب و من خون خدا را ساغرم*
- ۹۵/۰۶/۲۰