یادداشت‌های یک طلبه گمنام

نوشته‌هایی درباره آن چه که هدف از خلقت ماست

یادداشت‌های یک طلبه گمنام

نوشته‌هایی درباره آن چه که هدف از خلقت ماست

دست حیدر.دست زینب...دست این غواص ها

چهارشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۲۴ ب.ظ

باکنایه مصرعی می گویم و رد می شوم

دست حیدر، دست زینب، دست این غواص ها...

فرق دارد بین هر جمعیتی مقیاس ها

گاه برتر می شود ازعقلها،احساس ها...

"بهترین بانوی عالم مادر ما فاطمه است"

بهتر است در بین گلها عطر بوی یاس ها

هرکه گریان شد برای کربلا خندان شود

روز محشر دانه نه! می چیند او الماس ها

 بعد کشتن هم یقین بر کشتن مولا نبود

اسبها و نعل تازه...وای از این وسواس ها

کل ارض کربلا و کل بحر علقمه...

باز هم برگشته اند از علقمه عباس ها..

"دست" در تاریخ شیعه واژه ی تلخی است چون

شیعه دائم می کشد از "دست" این خناس ها

با کنایه مصرعی می گویم و رد می شوم

دست حیدر،دست زینب، دست این غواص ها...

  • طلبه گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی